بایگانی برچسب برای: فخریه

نخستین مدارس ملایر

قدیمی‌ترین مدرسه‌ی ملایر، در سال 1285 شمسی (یعنی 115 سال پیش) به کوشش مرحوم سیف الدوله با مدیریت «مجد السادات» در پارک ایجاد شد. چندین سال بعد، مدیر مدرسه‌ی پارک، «مرحوم خان‌باباخان» در داخل شهر، مدرسه‌ی چهار کلاسه‌ای بنا نهاد (1293 شمسی). این مرد بسیار متدین و در کار تعلیم و تربیت جدی بود. او چندین سال صادقانه در ملایر خدمت کرد و باعث گسترش دانش و ادب در میان جمع بسیاری از جوانان ملایری شد.

«خان‌باباخان» در ملایر با نام «مدیر» معروف بود و مدرسه‌اش که «مدرسه‌ی علمی اسلامی» نام داشت، عموماً با نام «مدرسه‌ی مدیر» شناخته می‌شد. در سال 1295 مدرسه‌ی ابتدایی و متوسطه‌ی آمریکایی در ملایر تأسیس شد. دکتر نجفقلی خان طبیب حاذق و روشنفکر ملایری، در این راه کوشش کرد و با هیئت‌های مذهبی آمریکایی در همدان تماس گرفت و آن‌ها را تشویق به تأسیس مدرسه در ملایر کرد. هزینه‌ی ساختمان و اثاثیه‌ی این مدرسه را هم «مرحوم اسدالله خان لطفعلیان» تدارک دید و سال‌ها این مخارج را به عهده داشت.

از جمله‌ی معلمین پر تلاش در مدرسه‌ی آمریکایی می‌توان به «جرج زیکلر»، «جان واتسن» و «خانم واتسن» اشاره کرد. این مدرسه در سال 1309 تعطیل شد و در محل آن یک دبستان پسرانه با نام «دبستان اسدی» تأسیس شد.

در سال 1298 نخستین دبستان دولتی در ملایر، به مدیریت «مرحوم حسینقلی میرزا» تأسیس شد. در سال 1305 هم نخستین دبستان دخترانه با سعی و همت خانم فخر الحاجیه سهرابی به وجود آمد. این دبستان بعدها به نام «دبستان فخریه» معروف شد.

این تلاش‌ها ادامه پیدا کرد و نهایتاً در حوالی 50 سال پیش، ملایر دارای 12 دبستان و 3 دبیرستان پسرانه و 5 دبستان و یک دبیرستان دخترانه بود. در این روزگار روستاهای ملایر نیز دارای چهل دبستان پسرانه و دو دبستان دخترانه بودند که بعضی شش کلاس و بیشترشان چهار کلاس داشتند.

منبع: ابراهیم صفایی، تاریخ ملایر، چاپ شرق، ص 7 ال 9.

ملایر 50 سال پیش چگونه بود؟

در اطلاعات سرشماری سال 1335 و کتاب «ملایر و مردم آن» که در سال 1348 منتشر شده است، با اطلاعات جالبی درباره‌ی ملایر آن دوران بر می‌خوریم که توصیفی از ملایر در حوالی نیم قرن پیش است.

از جمله اینکه ملایر با حدود 21 هزارنفر جمعیت، دارای 4396 واحد مسکونی است. در تمام شهر فقط 82 ساختمان آجری وجود دارد که عمدتاً  در اطراف پارک سیفیه قرار دارند. بقیه‌ی خانه‌ها هم از خشت و آجر یا خشت خام ساخته شده اند. مسیر ملایر به همدان و بروجرد آسفالت است اما مسیر ملایر به اراک هنوز آسفالت نشده است.

در ملایر 12 دبستان و 3 دبیرستان پسرانه و 5 دبستان و یک دبیرستان دخترانه وجود دارد. مجموعاً هم فقط 50 درصد مردان و 20 درصد زنان سواد دارند. یک سوم دختران در سن 15 تا 19 سالگی و مابقی نهایتاً تا سن 24 سالگی ازدواج می‌کنند.

ابراهیم صفایی در کتاب «تاریخ ملایر» که در سال 1339 منتشر شده است، می‌نویسد: «بیشتر ده‌های ملایر خرده مالک هستند. مالک عمده در ملایر خیلی کم است و اغلب در طهران زندگی می‌کنند و هدف عمده‌ی آن‌ها بهره‌برداری از دسترنج دهقانان محروم و گرسنه‌ی ملایر است. محصول عمده‌ی ملایر انگور، گندم، جو، ذرت، بادام و گردو است. اقسام میوه‌ها در ملایر فراوان است، اما از نوع مرغوب آن نیست. در ملایر نوعی خربزه به عمل می‌آید که به «میرپنجی» معروف است. این خربزه در پاییز به دست می‌آید و بسیار لطیف و شیرین است. نصف پوست آن سبز و نصف پوستش سفید است. پوست آن به نازکی کاغذ است و در هیچ کجای ایران نظیر ندارد. صادرات ملایر هم کشمش، باسلق، چوب، فرش، بادام، گردو، گندم، جو، پوست، پشم و کتیرا است».

ضمناً از توضیحات او در می‌یابیم که در آن زمان، ملایر دارای یک کارخانه‌ی قوی برق، یک کارخانه‌ی یخ مصنوعی (تولید یخ) ، یک کارخانه‌ی کبریت‌سازی با نام «کبریت فرشته»، یک کارخانه‌ی چوب‌بری، چند آسیاب جدید، چند کارخانه‌ی صابون‌پزی، چهار کارخانه‌ی مخصوص خشک‌بار، چند کارگاه فرش‌بافی، یک چاپ‌خانه و یک کارخانه‌ی مشروب سازی به نام «شرکت باده» (احتمالاً از انگور ملایر) بوده است. دو بیمارستان هم با نام‌های «سیفیه» و «فخریه» در ملایر مشغول به کار بوده‌اند.

 

منابع:

ابراهیم صفایی، تاریخ ملایر، چاپ شرق، ص10، 11 و 13.

جواد جعفری، ملایر و مردم آن، چاپخانه‌ی چهر، 1348 شمسی، ص28، 53 و 54.