پایان زندگی شیخعلی میرزا
وقتی در سال 1224 هجری قمری، شهر جدید ملایر با عنوان «دولت آباد» تأسیس شد، فتحعلی شاه یکی از فرزندان خودش شیخعلی میرزا را به عنوان حاکم ملایر منصوب کرد. نمیتوانیم خدمات شیخعلی میرزا را نظیر ایجاد بازار، مسجد، حمام و مدرسهی علمیه که باعث آبادانی ملایر شد، نادیده بگیریم. اما به هر حال نظام ارباب و رعیتی و ظلمهایی که کم و بیش به مردم میشد، باعث شد که در سال 1247 هجری قمری اهالی ملایر و تویسرکان علیه شیخعلی میرزا (ملقب به شیخ الملوک) شورش کنند و نهایتاً با فرمان فتحعلی شاه، شیخعلی میرزا موقتاً عزل شد و سپهدار اراکی برای حفظ امنیت، به عنوان حاکم موقت، به ملایر فرستاده شد تا به حساب میان مردم و شیخعلی میرزا رسیدگی کند. پس از بازگرداندن برخی از اموال مردم، مصالحه ای صورت گرفت و شیخعلی میرزا مجدداً حاکم ملایر شد.
در این روزگار فتحعلی شاه افرادی را مسئول نظارت بر کارهای شیخعلی میرزا قرار داد تا وضعیت او را با صراحت و دقت، هرماه به شاه اطلاع دهند. ضمناً به دستور شاه، ملااحمد خراسانی مجتهد، برای تنظیم امور شرعی مردم و نظارت بر کارهای حکومت، از اصفهان عازم ملایر شد. از این پس رفتار شیخعلی میرزا تعدیل شد و عیاشیها و تجاوزهای آشکار را ترک کرد.
یک سال و نیم بعد از روی کار آمدن محمدشاه (جانشین فتحعلی شاه)، شیخعلی میرزا برای شرکت در سلام نوروز به تهران دعوت شد (1251 هجری قمری). شیخعلی میرزا آخرین مراسم نوروزش را در ملایر برگزار کرد و راهی تهران شد. شاه با احترام و مهربانی با او برخورد کرد، اما به او اجازهی بازگشت به ملایر را نداد. چرا که از قدرت و نفوذ عموهایش میترسید (شیخعلی میرزا عموی محمدشاه بود). شیخعلی میرزا چند ماه در تهران ماند و در تیرماه همان سال، به اتفاق جمعی دیگر از عموهای شاه به قلعهی اردبیل فرستاده شدند. محمدشاه یکی از برادرانش به نام «بهمن میرزا» را به حکومت ملایر و تویسرکان و بروجرد منصوب کرد.
شیخعلی میرزا و هر یک از برادرانش به همراه یک همسر و یکی دو فرزند در قلعهی اردبیل حصر خانگی شدند و فقط هفتهای یک بار برای استحمام زیر نظر سربازان به شهر اردبیل میرفتند. شیخعلی میرزا تا سال 1262 هجری قمری زنده بود و در آن قلعه صاحب فرزندی به نام «صادق میرزا» شد. صادق میرزا بعدها به ملایر آمد و به «هالوصادق خان» معروف شد (هالو کلمهای لری به معنای آقا و بزرگ است). هالو صادق خان تا حوالی صد سال پیش در ملایر زنده بود و با لباس و جبهی خز خود که در تمام فصل به تن داشت و ریش بلند مشکیاش معروف بود.
منبع: ابراهیم صفایی، تاریخ ملایر، چاپ شرق، ص 47 تا 49.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.