– ابتدا خودتان را معرفی کنید.
کیمیا موسوی: ما سه جوان ملایری هستیم. من کارشناسی ارشدم را به تازگی در پژوهشکدهی علوم شناختی به پایان رساندهام. امیر برادر من در دانشگاه تهران، تاریخ علم خواندهاست و پریسا در دانشگاه امیرکبیر، دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت کسب و کار است.
پریسا یارمحمدی: کسب و کار فعلی ما عرضهی محصولات ملایر با بستهبندی و ظاهر مناسب است. ما در کنار هر محصولی که ارائه میکنیم، داستانهایی از تاریخ و فرهنگ ملایر هم عرضه میکنیم.
– با چه هدفی شروع به این فعالیت کردید؟
کیمیا: خیلی پیش میآمد که بعضی از دوستان و آشنایان ما از شهرهای دیگر به دنبال سوغاتی با کیفیت ملایر بودند. ما متوجه شدیم که در شهرهای دیگر، بعضی اوقات محصولاتی که به نام شیره و کشمش ملایر فروخته میشود، محصولات بی کیفیتی هستند و این دارد به وجههی شهر ما و داراییهای فرهنگی آن ضربه میزند. برای ما خیلی مهم است که بقیه در مورد شهر ما چه خاطره و اطلاعاتی دارند و آیا ملایر را با تمام ظرفیتهای فرهنگی و گردشگریاش میشناسند یا نه.
پریسا: من هم مهمترین هدفم برای شروع، ایجاد فضایی برای عرضهی تصویر خوب و شایسته از ملایر بود. چون واقعاً خلأ فروش محصولات ملایر در بستهبندیهای خوب و زیبا احساس میشد.
کیمیا: ما چند هدف داشتیم. اول اینکه بتوانیم سوغاتیهای ملایر را به صورت درجه یک و با بهترین کیفیت به دست مردم بقیهی شهرها برسانیم و در کنارش در مورد تاریخ و فرهنگ ملایر سخن بگوییم. بعد اینکه به معیشت پایدار کشاورزان و تولیدکنندههای ملایری کمک کنیم که به واسطهی ما محصولاتشان را به دست مصرفکنندگان بیشتری برسانند.
سیدامیر موسوی: برای من جرقهی اولیه در آفریقا اتفاق افتاد. زمانی که در اوگاندا بودم، یک فروشندهی سیاهپوست کارتن یک جعبه کشمش را به من نشان داد و گفت: این از ایران آمده؟ نگاه کردم و دیدم کارتن کشمش طلایی است و از ایران آمده. با خودم گفتم که عجب. یعنی محصولات زادگاه پدری من، میتواند حتی در یک قارهی دیگر اینطور مشتری و خواهان داشته باشد؟! از آن به بعد روزی نبود که به کشمش ملایر فکر نکنم یا از آن حرفی نزنم.
– اهداف شما برای آیندهی این کار چیست؟
پریسا: اینکه بتوانیم محصولات کشاورزی شهرمان ملایر را در سراسر جهان با کیفیت ارائه کنیم.
سیدامیر: دقیقاً برای من هم این موضوع مهم است. رسیدن به بازار گستردهی جهانی.
کیمیا: یکی از برنامههای دیگر شیخعلی میرزا هم، برگزاری تور ملایرگردی، انگورچیدن و شیرهگیری در ملایر است. همانطور که گلابگیری در کاشان یا فصل شکوفههای گیلاس در شیراز در صنعت گردشگری این شهرها قابل توجه است، ملایر هم این قابلیت را دارد که در اواخر شهریورماه میزبان گردشگران داخلی و خارجی باشد تا بتوانند شکوه کار دستهجمعی و هنر شیرهپزی کشاورزان ملایری را از نزدیک ببینند و این رویداد، خاطرهای از تاریخ و فرهنگ ملایر باشد.
– چرا ملایر؟ چرا این کار را در تهران یا شهرهای دیگر انجام ندادید؟
کیمیا: خب ما ملایری بودیم. ملایر واقعاً از نظر تاریخی و فرهنگی غنی است و قابلیت این را دارد که بتوانیم بر مبنای آن پایههای کارمان را محکم کنیم. میتوان ساعتها از ملایر و داستانهای فرهنگی آن صحبت کرد.
پریسا: طبیعتاً هر شخصی به شهر و وطن خودش علقهی بیشتری دارد. ما هم دوست داریم برای شهرمان کاری کرده باشیم.
امیر: البته به نظر من این رابطه دو طرفه است. یعنی همانطور که ما میخواهیم به ملایر سودی برسانیم، ملایر هم امتیاز و برتری کار ماست. من یاد گرفتهام که برای داشتن مخاطبان جهانی، خیلی اوقات ما باید به سراغ بومیترین و شخصیترین داشتههایمان برویم. همانطور که مثلاً رمان کلیدر محمود دولت آبادی در سبزوار که زادگاه خود اوست، روایت میشود و این امتیاز دولتآبادی بر نویسندگان دیگر است. اگر دولتآبادی میخواست یک رمان تهرانی یا آمریکایی بنویسد این امتیاز و برتری را دیگر نداشت.
– چه شد که اسم «شیخعلی میرزا» را انتخاب کردید؟
سیدامیر: شیخعلی میرزا نام نخستین حاکم ملایر است. همان کسی که بعدها با لقب شیخالملوک مشهور شد.
کیمیا: اتفاقی که در ملایر دیدیم این بود که اشخاصی مانند سیفالدوله یا کریمخان زند از نامهایی هستند که زیاد به آنها پرداخته شدهاست. ولی از بعضی اشخاص نامی نیست. قسمتهایی از تاریخ ملایر دستنخورده باقی ماندهاست که بهتر بود به سراغ آن برویم.
فایل pdf این مصاحبه 👇🏻
هفتهنامه فرهنگملایر
شیخعلی میرزا که بود؟
/در تاریخ ملایر/توسط سیدامیر موسویاو فرزند فتحعلیشاه و همسر ملایریاش (مریم خانم) بود. ثمرهی پیوند ایل قاجار و زندیه. از دوران نوجوانی حاکم ملایر شد و با گذر زمان تلاش کرد که راه و چاه حکومت را بیاموزد. بعدها با نام «شیخ الملوک» معروف شد و برای توسعهی ملایر، آغاز به ساخت بازار، مسجد، مدرسه و حمام تازهای کرد که بقایای برخی از آنها در ملایر امروزی هنوز دیده میشود.
در سال 1247 قمری، اهالی ملایر علیه شیخعلی میرزا شورش کردند و او برای دورهی کوتاهی برکنار شد. اما بعداً دوباره به حکومت بازگشت. طبق برخی مستندات تاریخی، شیخعلی میرزا تمایل داشت با دختر شاه پریان ازدواج کند و حکومت ایران را در دست بگیرد. آرزویی که هرگز به آن دست نیافت.
تصویر زیر، پرترهی شیخعلی میرزا در موزهی هنرهای اسلامی قطر است:
میتوانید از طریق این لینک، به صورت مجازی از موزهی هنرهای اسلامی قطر دیدن کنید. (شاید لینک تنها با فیلترشکن فعال باشد). پرترهی شیخعلی میرزا، همانطور که در تصویر زیر میبینید، در بخش G16 قرار دارد.
در سال 1243 قمری، جادوگری شیخعلی میرزا را فریب داد و گفت پس از یک دوره ریاضت و چلهنشینی میتواند به دختر شاه پریان برسد و به کمک او پادشاه ایران شود.
شیخعلی میرزا این حرفها را باور کرد و به حرفهای جادوگر عمل کرد. اما جادوگر بعد از اینکه جواهرات فراوانی از شیخعلی میرزا گرفت، سر او کلاه گذاشت و فرار کرد. این قصه در ایران پخش شد و مدتها نقل مجالس قاجار بود.
در سال 1326قمری، وقتی میرزارضاخان طباطبایی نایینی، اولین روزنامهی هنری ایران (روزنامه تیاتر) را منتشر کرد، در نخستین شمارهاش نمایشنامهی دنبالهداری نوشته بود با این عنوان: «شیخعلی میرزا، حاکم ملایر و تویسرکان و عروسی با دختر شاه پریان»
محتوای این نمایشنامه انتقاد از شرایط سیاسی دوران قاجار بود و شیخعلیمیرزا به عنوان یک آقازادهی بیکفایت و متوهم در آن به تصویر کشیده شدهاست. چند دیالوگ از این نمایشنامه را در تصویر زیر مشاهده میکنید:
لینک دانلود فایل pdf این نمایشنامه
نمایشنامهی شیخعلی میرزا، حاکم ملایر و تویسرکان و عروسی با دختر شاه پریان، نوشتهی میرزا رضاخان طباطبایی نائینی به انضمام شرح احوال و آثار او، به کوشش محمد گلبن و فرامرز طالبی، نشر چشمه، 1366
این کتاب از کتابهای قدیمی نشر چشمه است و دیگر تجدید چاپ نمیشود. به این دلیل فایل موجود از آن در فضای وب فارسی را ما هم اینجا بارگزاری کردهایم. آمادگی داریم که در صورت مخالفت نشر چشمه، لینک فایل را از روی سایت برداریم. ضمناً در صفحهی اول فایل به اشتباه شیخعلیمیرزا حاکم بروجرد معرفی شده که به وضوح اشتباه تایپی است.
داستان تأسیس شهر ملایر
/در تاریخ ملایر/توسط سیدامیر موسویدر اوایل قاجار، در محل فعلی شهر ملایر، قلعهی زندیه و روستای چوبین وجود داشتند. «فتحعلی شاه» در زمان ولایتعهدی خود با «مریم خانم» دختر «شیخعلی خان زند» ازدواج کرد. مریم خانم چهارمین زن عقدی فتحعلی شاه بود (1209 هجری قمری). یک سال بعد فتحعلی شاه از مریم خانم صاحب پسری شد و نام او را به احترام «شیخعلی خان زند»، «شیخعلی میرزا» گذاشت.
وقتی شیخعلی میرزا چهاردهساله شد، مریم خانم از شاه تقاضا کرد که با فرزندش نزد طائفهی خودش برود. شاه این تقاضا را پذیرفت و مریم خانم را با شیخعلی میرزا روانهی ملایر کرد. ضمناً به والی کرمانشاه (دولتشاه) دستور داد تا در مجاورت قلعهی زندیه شهری کوچک بسازد. این بود که در مرکز ملایر، بین قلعهی زندیه و روستای چوبین، شهری با نام «دولتآباد» یا «دولتآباد ملایر» بنا شد (1224 هجری قمری). دقت کنید که دولتآباد اشاره به نام دولتشاه دارد. مرکز این شهر ملایر گردید و به دستور شاه، حوزهی تویسرکان هم ضمیمهی آن شد و شیخعلی میرزا به حکومت این منطقه منصوب شد.
کم کم با ایجاد یک مسجد، یک حمام، یک بازار و یک قصر و باغ برای شاهزاده و مادر و سایر بستگانش، دولتآباد مرکزیت بیشتری یافت و بسیاری از آبادیهای تابع همدان، بروجرد، اراک و نهاوند که به ملایر نزدیکتر بودند، جزو قلمروی این شهر شدند.
مریمخانم در سال 1229 هجری قمری به زیارت مکه رفت و پس از بازگشت بیمار شد و در سال 1233 هجری قمری درگذشت. شیخعلی میرزا یک سال بعد، لقب «شیخ الملوک» را یافت. چون روز به روز به جمعیت شهر اضافه میشد، در سال 1236 هجری قمری، او بنیان ایجاد بازار، مسجد، مدرسه و حمام تازهای را نهاد و دو سرا هم برای مسافران و کاروانها احداث کرد و این مستغلات را به همراه دو روستا، وقفِ مدرسه و مسجد نمود. این مدرسه محل سکونت جمعی از طلاب علوم دینی شد که خرج آنها از محل موقوفات داده میشد.
شیخعلی میرزا قصر زیبا و پر نقش ونگاری با نام «بهشت آیین» برای خود ساخت و قصر و برجی نیز در کنار آن برای دخترش «گوهر ملوک» بنا کرد که متأسفانه این بناها در اوایل دوران پهلوی از بین رفتند.
در سال 1247 هجری قمری اهالی ملایر و تویسرکان علیه شیخعلی میرزا شورش کردند و حدود هزارنفر از مردم به شکایت از او نزد فتحعلی شاه رفتند. به این ترتیب شاه شیخعلی میرزا را عزل کرد و سپهدار اراکی را برای حفظ امنیت و به عنوان حاکم موقت به ملایر فرستاد تا به حساب میان مردم و شیخعلی میرزا رسیدگی کند. پس از بازگرداندن برخی از اموال مردم با کمک گرفتن از حاج میرزا محمدباقر شفتی مجتهد بزرگ اصفهان، بین مردم و شیخعلی میرزا مصالحه شد و او مجدداً به حکومت ملایر بازگشت و افرادی مسئول نظارت بر عملکرد او و اطلاع وضعیت به فتحعلی شاه شدند.
برای اطلاعات بیشتر به این منبع مراجعه کنید: ابراهیم صفایی، تاریخ ملایر، چاپ شرق.
مربای زردآلو با شیره انگور
/در خوشمزه ها/توسط kimiya moosaviمواد اولیه:
زردآلو
شیره انگور ملایر
(به ازای هر یک کیلو پره زردآلو ۵۰۰ تا ۷۵۰ گرم شیره انگور)
آب
هسته زردآلوها را میگیریم و داخل ظرف میریزیم. شیرهانگور رو با آب مخلوط میکنیم تا مثل شربت بشود و ظرف زردآلو اضافه میکنیم و روی شعله میگذاریم با حرارت زیاد تا به جوش بیاد. بعد از اینکه به جوش آمد شعله رو کمتر میکنیم و میگذاریم تا غلیظ بشه و بعد از حدود یک ساعت تمام! مربای زردآلو شما اماده است😋
چند نکته تکمیلی:
نکته اول: میتوانید بهش هل، زعفران یا طعمدهنده دیگر اضافه کنیم.
نکته دوم: میزان شیره بستگی به ذائقه شما دارد، میتوانید بیشتر یا کمتر از مقدار نوشته شده باشد.
نکته سوم: این مربا برای افرادی که دچار کمخونی هستند عالیه. چون هم زردآلو هم شیرهانگور بسیار توصیه شده است و ترکیب این دو فوقالعاده است.
مصاحبه با هفتهنامه فرهنگملایر
/در شعر و ادب/توسط kimiya moosavi– ابتدا خودتان را معرفی کنید.
کیمیا موسوی: ما سه جوان ملایری هستیم. من کارشناسی ارشدم را به تازگی در پژوهشکدهی علوم شناختی به پایان رساندهام. امیر برادر من در دانشگاه تهران، تاریخ علم خواندهاست و پریسا در دانشگاه امیرکبیر، دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت کسب و کار است.
پریسا یارمحمدی: کسب و کار فعلی ما عرضهی محصولات ملایر با بستهبندی و ظاهر مناسب است. ما در کنار هر محصولی که ارائه میکنیم، داستانهایی از تاریخ و فرهنگ ملایر هم عرضه میکنیم.
– با چه هدفی شروع به این فعالیت کردید؟
کیمیا: خیلی پیش میآمد که بعضی از دوستان و آشنایان ما از شهرهای دیگر به دنبال سوغاتی با کیفیت ملایر بودند. ما متوجه شدیم که در شهرهای دیگر، بعضی اوقات محصولاتی که به نام شیره و کشمش ملایر فروخته میشود، محصولات بی کیفیتی هستند و این دارد به وجههی شهر ما و داراییهای فرهنگی آن ضربه میزند. برای ما خیلی مهم است که بقیه در مورد شهر ما چه خاطره و اطلاعاتی دارند و آیا ملایر را با تمام ظرفیتهای فرهنگی و گردشگریاش میشناسند یا نه.
پریسا: من هم مهمترین هدفم برای شروع، ایجاد فضایی برای عرضهی تصویر خوب و شایسته از ملایر بود. چون واقعاً خلأ فروش محصولات ملایر در بستهبندیهای خوب و زیبا احساس میشد.
کیمیا: ما چند هدف داشتیم. اول اینکه بتوانیم سوغاتیهای ملایر را به صورت درجه یک و با بهترین کیفیت به دست مردم بقیهی شهرها برسانیم و در کنارش در مورد تاریخ و فرهنگ ملایر سخن بگوییم. بعد اینکه به معیشت پایدار کشاورزان و تولیدکنندههای ملایری کمک کنیم که به واسطهی ما محصولاتشان را به دست مصرفکنندگان بیشتری برسانند.
سیدامیر موسوی: برای من جرقهی اولیه در آفریقا اتفاق افتاد. زمانی که در اوگاندا بودم، یک فروشندهی سیاهپوست کارتن یک جعبه کشمش را به من نشان داد و گفت: این از ایران آمده؟ نگاه کردم و دیدم کارتن کشمش طلایی است و از ایران آمده. با خودم گفتم که عجب. یعنی محصولات زادگاه پدری من، میتواند حتی در یک قارهی دیگر اینطور مشتری و خواهان داشته باشد؟! از آن به بعد روزی نبود که به کشمش ملایر فکر نکنم یا از آن حرفی نزنم.
– اهداف شما برای آیندهی این کار چیست؟
پریسا: اینکه بتوانیم محصولات کشاورزی شهرمان ملایر را در سراسر جهان با کیفیت ارائه کنیم.
سیدامیر: دقیقاً برای من هم این موضوع مهم است. رسیدن به بازار گستردهی جهانی.
کیمیا: یکی از برنامههای دیگر شیخعلی میرزا هم، برگزاری تور ملایرگردی، انگورچیدن و شیرهگیری در ملایر است. همانطور که گلابگیری در کاشان یا فصل شکوفههای گیلاس در شیراز در صنعت گردشگری این شهرها قابل توجه است، ملایر هم این قابلیت را دارد که در اواخر شهریورماه میزبان گردشگران داخلی و خارجی باشد تا بتوانند شکوه کار دستهجمعی و هنر شیرهپزی کشاورزان ملایری را از نزدیک ببینند و این رویداد، خاطرهای از تاریخ و فرهنگ ملایر باشد.
– چرا ملایر؟ چرا این کار را در تهران یا شهرهای دیگر انجام ندادید؟
کیمیا: خب ما ملایری بودیم. ملایر واقعاً از نظر تاریخی و فرهنگی غنی است و قابلیت این را دارد که بتوانیم بر مبنای آن پایههای کارمان را محکم کنیم. میتوان ساعتها از ملایر و داستانهای فرهنگی آن صحبت کرد.
پریسا: طبیعتاً هر شخصی به شهر و وطن خودش علقهی بیشتری دارد. ما هم دوست داریم برای شهرمان کاری کرده باشیم.
امیر: البته به نظر من این رابطه دو طرفه است. یعنی همانطور که ما میخواهیم به ملایر سودی برسانیم، ملایر هم امتیاز و برتری کار ماست. من یاد گرفتهام که برای داشتن مخاطبان جهانی، خیلی اوقات ما باید به سراغ بومیترین و شخصیترین داشتههایمان برویم. همانطور که مثلاً رمان کلیدر محمود دولت آبادی در سبزوار که زادگاه خود اوست، روایت میشود و این امتیاز دولتآبادی بر نویسندگان دیگر است. اگر دولتآبادی میخواست یک رمان تهرانی یا آمریکایی بنویسد این امتیاز و برتری را دیگر نداشت.
– چه شد که اسم «شیخعلی میرزا» را انتخاب کردید؟
سیدامیر: شیخعلی میرزا نام نخستین حاکم ملایر است. همان کسی که بعدها با لقب شیخالملوک مشهور شد.
کیمیا: اتفاقی که در ملایر دیدیم این بود که اشخاصی مانند سیفالدوله یا کریمخان زند از نامهایی هستند که زیاد به آنها پرداخته شدهاست. ولی از بعضی اشخاص نامی نیست. قسمتهایی از تاریخ ملایر دستنخورده باقی ماندهاست که بهتر بود به سراغ آن برویم.
فایل pdf این مصاحبه 👇🏻
هفتهنامه فرهنگملایر
عمارت تاریخی لطفعلیان(موزه ملایر)
/در تاریخ ملایر/توسط kimiya moosaviدر خیابان شهید مصطفیخمینی ملایر یک خانه قدیمی به یادگار از دوره قاجار وجود دارد که در سال ۱۳۸۰ به عنوان آثار ملی میراث فرهنگی ثبت و تبدیل به موزه ملایر شد.
این عمارت قدیمی متعلق به شخصی به اسم محسنمصدوقی معروف به مصدوقالممالک بوده است. که این لقب را مظفرالدین شاه به او داده است. او در سال ۱۲۶۰به همراه خانواده خود از اراک به ملایر مهاجرت کرد و زمین های زیادی در جنوب شهر ملایر خریداری و آباد کرد، محلههایی که بعدها زورآباد و فرحآباد نام گرفت. همچنین او روستاهای زیاد در اطراف ملایر از جمله میآباد، کمازان، پری و … اجاره و آباد کرد.
میرزامحسنآقا به واسطه ارتباط با درباریان در سال ۱۲۸۸ نماینده ملایر، نهاوند و توسرکان در دوره دوم مجلس شورای اسلامی شد و توانست با به خدمتگیری معماران معروف آن زمان این عمارتِ با شکوه را بسازد.
کل فضای این عمارت شامل منزل مسکونی، محوطه بیرونی، حسینیه، زورخانه، حمام و اصطبل بوده است. که به طور کلی در واقع مهمترین قسمتهای آن اندرونی،حسینیه و اصطبل بوده است. که حسینیه مهمترین بخش این بنا محسوب میشود.
بعدها بخش حسینیه این مجموعه توسط اسداللهخان لطفعلیان خریداری شده و کاربری مسکونی گرفت. این بخش در دو طبقه ساخته شده و در سه ضلع حیاط مرکزی اتاقهایی با کاربریهای مختلف و با نماهای بسیار زیبای آجری به صورت دوطبقه دیده میشود. سقف طبقه همکف پوشیده از طاق های آجری زیباست و پوشش طبقه فوقانی آن به صورت مسطح با تیرچوبی است.
در تاریخ ۱۹ اسفند ۱۳۸۰ این بنای تاریخی توسط میراث فرهنگی خریداری و به شماره ۴۸۹۲ به ثبت آثار ملی ایران رسید و تغییراتی از جمله ساخت موزه مردمشناسی با ماکتهایی در حال تهیه شیره انگور و کارگاههای صنایعدستی در آن ایجاد شد.
هماکنون این بنای آجری ۲ طبقه معروف به خانه لطفعیان (موزه ملایر) با ۱۲۰۰ متر زیربنا، دو حیاط بیرونی و اندرونی، طاق نماهای بلند دو طبقه، شیشههای رنگی و درهای چوبی ارسی مظهری از مهارت و ذوق هنرمندان ۱۵۰ سال پیش یکی از جاذبه های گردشگری ملایر محسوب میشود.
یکی از عواملی که بر اهمیت تاریخی این موزه افزوده است، وجود اشیای باستانی بوده که از حفاریهای انجام شده در محدود ملایر به دست آمده است.
از جالبترین قسمتهای این موزه برای بازدید کنندهها، موزه مردمشناسی است که طریقه پخت شیره انگور ملایر به روش سنتی را با استفاده از ماکت ها نشان میدهند. شیرهپزی در ملایر از سنتهای قدیمی در شهریور ماه است که مقارن با زمان برداشت انگور در این شهر است.
آبدوغ خیار
/در خوشمزه ها/توسط kimiya moosaviمواد لازم:
دوغ یا ماست+آب
سبزی (تره، جعفری، شاهی، نعنا، پیازچه، تربچه و گیشنیز)
خیار
گردو
کشمش ملایر😍 (کشمش سایه خشک توصیه میشه)
نون خشک
همه مواد بالا را خورد میکنیم و در ظرف میریزیم و تمام! 😋
نکتههای تکمیلی:
نکته اول: میتوانید مقداری شیر هم به آن اضافه کنید.
نکته دوم: اضافه کردن سیر و پیاز هم با توجه به سلیقه خودتون میتواند ابدوغ خیار را فوقالعاده خوشمزه تر کند. و البته پیازچه😃
نکته سوم: اگه خیلی از گرمای تابستان به تنگ آماده بودید و اهل خوردن خوراکی های سرد بودید میتوانید به آن یخ هم اضافه کنید.
کیک کشمشی
/در خوشمزه ها/توسط kimiya moosaviمواد لازم:
آرد ۳ پیمانه
روغن ۱ پیمانه
شکر ۱ پیمانه
تخم مرغ ۴ عدد
کشمش ملایر یک فنجان
گردو مقدار لازم
شیر یک پیمانه
گلاب نصف پیمانه
بیکینگ پودر ۱ قاشق غذا خوری
وانیل یک قاشق چای خوری
طرز تهیه:
اول از همه کشمش را شسته و کامل خشک میکنیم و با گردوهای خورد شده قاطی میکنیم و ۲قاشق آرد به آن میزنیم و کنار نگه میداریم.
از طرف دیگر تخممرغ، شکر و وانیل را در یک ظرف جدا با همزن میزنیم سپس روغن، شیر و گلاب را اضافه میکنیم.
آرد و بیکینگپودر را باهم مخلوط میکنیم و ۳بار الک میکنیم.
و کمکم به مواد دیگر اضافه میکنیم و هممیزنیم.
کامل که مخلوط شد، به آن کشمش و گردو را اضافه میکنیم و در فر میگذاریم که از قبل داغ شده است.
و تمام! 😋
چند نکته تکمیلی:
نکته اول
بهتر است درجه فر شما روی متوسطترین حالت تنظیم شود و بعد از ۲۰ دقیقه با فروکردن خلال دندون یا چنگال آن را چک کنید.
نکته دوم
اگر دوست ندارید خیلی شیرین شود، میتوانید شکرش را نصف یا ۳/۴ پیمانه کنید، چون کشمش هم میتواند باعث شیرین شدن آن شود.
حلوا شیره انگور
/در خوشمزه ها/توسط kimiya moosaviمواد اولیه ای که برای پختن حلوا با شیره انگور احتیاج داریم:
آرد
روغن (نصف مقدار آرد)
شیره انگور ملایر (با توجه به میزانی که تمایل دارید شیرین بشود)
گلاب
کنجد
طرز تهیه: اول آرد را تفت می دهیم تا مقداری تغییر رنگ بدهد؛ سپس روغن را به آن اضافه می کنیم و دوباره تفت می دهیم تا رنگش تیره تر بشود. از آن طرف شیره رو با آب (اندازه روغن) و گلاب رقیق می کنیم و به روغن و آرد اضافه می کنیم.
دوباره همه را باهم تفت می دهیم تا زمانی که به رنگ دلخواه برسد(نه خیلی روشن و نه خیلی تیره). و در آخر به آن کنجد اضافه می کنیم. و تمام!
چند تا نکته:
نکته اول: اگه آرد را زیاد تفت بدهیم ممکنه است بسوزد که هم از لحاظ ازش غذایی افت می کند و هم مزه آن تلخ می شود، پس مواظب باشید و هنگام تفت دادن از آن غافل نشوید.
نکته دوم: می توانید به آن مقداری زعفران هم اضافه کنید. خوشبو و خوشرنگ تر می شود.
نکته سوم: در آخر برای بهتر جا افتادن حلوا بهتر است برای چند دقیقه، ظرف رو به شکل گهواره ای رو شعله حرکت بدهید.
مقالهای دربارهی ملایر، از دههی بیست شمسی
/در تاریخ ملایر/توسط سیدامیر موسویآنچه در ادامه میخوانید متن مقالهای است از «محسن عمادملایری» که در شهریور سال 1328 در مجلهی یغما منتشر شدهاست (صفحه 237 تا 239: فایل pdf). نسخهی اولیهی این مقاله ابتدا در فروردین 1324 در ماهنامهی آموزش و پرورش منتشر شدهاست. این مقاله حاوی نکات تاریخی در باب ملایر است و همچنین توصیفی از وضعیت ملایر در آن روزگار (با تکیه بر آموزش و پرورش) دارد. بنابراین مطالعهی آن برای علاقهمندان خالی از لطف نیست:
«ملایر با اینکه نسبت به دو شهرِ قدیمیِ نهاوند و تویسرکان جدیدالبناء است، معذلک از حیث موقعیت، مرکزیتِ ولایات ثلاث را یافته است. یکی از قراء خالصهی دولتی به نام «دولتآباد» در این محل وجود داشته که اکنون نیز مجاور شهر، به کله یکی از محلات ملایر است و وجه تسمیهی دولتآباد ملایر هم از این جهت است. آبادی ملایر در اواخر دورهی سلطنت فتحعلیشاه قاجار و به دست شیخعلیمیرزا شیخالملوک شروع شده.
شیخالملوک که شخصاً تعریف جداگانهای در طرز حکومت خود دارد و داستان زفاف او با دختر پادشاه پریان هنوز در افواه است به رقابت برادرانِ خویش که در بروجرد و اراک و کرمانشاهان سلطه داشتهاند، مصمم به احداث شهر ملایر میشود. بدواً مدرسه و حمام و بازار و کاروانسرا و عماراتی بنا نموده و تدریجاً از قصبات اطراف و از سایر شهرستانها اشخاص را برای توطن و سکونت دعوت مینماید تا رفتهرفته جنبهی شهری به خود میگیرد. بیشتر از طرف خوانسار و اصفهان و بخشهای اراک (آشتیان-تفرش)کم و بیشی هم از همدان جلاء وطن کرده در این شهرستان توطن اختیار میکنند. خوانین و مالکینِ دهات اطراف نیز سکونت شهر را ترجیح میدهند.
از احکام دولتی که به عمران و آبادی آنجا خدماتی شایان نمودهاند مرحوم سلطان عبدالمحمد سیفالدوله فرزند مرحوم عضدالدوله برادر بزرگ مرحوم عینالدوله است که در سال 1305 هجری به حکمرانی ملایر منصوب شده. این شاهزاده در موقع فروش خالصجات دولتی در سال 1309 هجری، قسمت عمدهی خالصه را خرید میکند.
مرحوم حاجی سیفالدوله دامنهی کوه شمالی شهر را به مقدار تقریباً چهارکیلومتر مشجّر و عمارات و قلاع متعدده احداث و پارک معروف آنجا را ایجاد میکند. این پارک یکی از تفرجگاههای خوب کشور و مورد توجه و تمجید خودی و بیگانه میباشد و فاصلهی آن تا شهر سه کیلومتر است.
بعد از استقرارِ رژیم مشروطیت، نخستین کسی که در صفحهی غرب اقدام به تأسیسِ مدرسهی جدید به مقتضای عصر نمود، مرحوم حاج سیفالدوله بود که همین پارک مجلل را محل مدرسه قرار داد و تمام لوازم و اثاثهی مدرسه را فراهم آورد، و مرحوم خان باباخان طهرانی را که آن موقع در تهران مدرسهی ملی شخصی داشت، استخدام نمود و با خانواده به ملایر آورد و مدرسه را مفتوح ساخت (1328 هجری).
خان باباخان مدیریِ مدرسه و تعلیم کلاماللّه را با علم تجوید عهدهدار بود، و برای هر کلاس یک معلم مخصوص استخدام کرد. معلم و مدیر و خدمهی مدرسه هر روز غذای ظهر را مهمان مرحوم حاجی سیفالدوله بودند، دانش آموزان هم غذای ظهر را همراه میآوردند و هر روز بعد از صرف غذا صفوف نماز جماعت به پیشنمازی یکی از شاگردان برپا میشد. برنامهی کلاسها این بود:
کلاس اول: مقدمات الفباء.
کلاس دوم: خواندن و نوشتن فارسی.
کلاس سوم: نصاب الصبیان، حساب، سیاق قدیمی.
کلاس چهارم: مدارج القرائه و چهار عمل اصلی از روی حساب علیخان.
کلاس پنجم: جغرافی آسیا و جامع المقدمات و مشق خط، حساب اعشاری.
کلاس ششم: فرانسه، صرف و نحو، گلستان سعدی، جغرافیای اروپا و آسیا، حساب کسر و مرابحه.
کلاس هفتم: منطق، فقه، کلیله و دمنه، حسن خط، تفسیر قرآن، قواعد الجلیه (1)
مجموع دانشآموزانی که از شهر به مدرسه میآمدند در حدود دویست نفر بودند و اتباع و فرزندان مرحوم سیفالدوله هم در این کلاسها تحصیل میکردند. تا موقع طلوع سالارالدوله وضع مدرسه خیلی مرتب بود و شاگردان هر سال به تشخیص مدیر و معلم کلاس مربوطه ارتقاء مییافتند. آنها که در مدرسهی سیفیه تحصیل کردهاند فعالاً در زمرهی اشخاص فاضلی هستند که هرکدام به نوبهی خود موفق شدهاند خدماتی به کشور بنمایند.
ظهور سالارالدوله و توقف اردوی چریکی او در حدود دههزار نفر به مدت 15 روز در ملایر و تحمیل عمدهی این عده به شاهزاده باعث انحلال مدرسه و تفرقهی معلمین گردید. پارک به آن عظمت به بهانهی توقف سالارالدوله دستخوش حریق و خرابی شد، معذلک مرحوم سیفالدوله با روح خستگیناپذیری بعد از اعادهی امنیت اقدام به مرمت کرد و همان اساس اولیه را با وضع بهتری تجدید نمود و وصیت کرد که ثلث اموال او در نگاهبانی مدرسه و ایجاد مریضخانه و پذیرایی غربا در محلی بنام خانقاه (آن مرحوم از مشایخ سلسلهی صفا و از مریدان خاص مرحوم حاج میرزا حسن صفی علیشاه بود) صرف شود.
بعد از فوت آن مرحوم مدرسه را به دبستانی اختصاص دادند که الآن هم دایر است ولی متأسفانه ظاهراً بیش از چهار کلاس ندارد و امید است با فرهنگ دوستیِ اعقاب آن مرحوم مخصوصاً آقای محمود عضدی با درآمد هنگفت املاکِ ثلث، این دبستان به دبیرستانی آبرومند تبدیل گردد.
ملایریها مردمی باهوش و بااستعدادند و در تمام نهضتهایی که در ادوار مختلفه از مرکز شروع شده، پیشقدم بودهاند، مردم این شهر از زن و مرد زحمتکش و باصنعت هستند. هنر قالیبافی در ملایر و دهات آن رواج بهسزایی دارد و برعکس سایر شهرستانها که غالب مردها و پسرها مشغول قالیبافی هستند، در ملایر زنان و دوشیزگان با مهارت مخصوص قالی میبافند.
ملایر علاوه از موقعیتِ صنعتی، تقریباً مرکز محصول خشکبار است. کشمش و انگور فراوان دارد که علاوه از مصرف اهالی مقادیر زیادی به خارج میفرستند. کوههای شهر و اطراف کتیرایِ بازار خارجه را میدهد که با زحمت و مشقتِ خاصی تحصیل میشود. در دامپروری و نگاهداری احشام رعایای ملایر مزیت خاصی دارند. لبنیات ملایر معروف است.
اگر در ملایر مدرسهی کشاورزی تأسیس شود، با هوش و استعدادی که مردم آنجا در فراگرفتن کشاورزی عصر جدید دارند، بیهیچ تردید سودی عظیم عاید کشور خواهد شد».
پایان.
دختر شاه پریان در ملایر
/در تاریخ ملایر/توسط سیدامیر موسویشیخعلی میرزا، فرزند فتحعلی شاه، در دوران حکومت پدرش، حاکم ملایر بود. در سال 1243 هجری قمری، جادوگری با نام «نعمت الله بروجردی» که مشهور به کیمیاگری و قدرت تسخیر ارواح و اجنه بود، به ملایر آمد. او شیخعلی میرزا را تحت تأثیر قرار داد و او را عاشق جمال و زیبایی دختر شاه پریان کرد. به او وعده داد که با ریاضت و چلهنشینی میتواند به دختر شاه پریان برسد و با کمک او حوزهی حکومت خود را توسعه بدهد و نهاوند را از محمودمیرزا و بروجرد را از محمدتقی میرزا حسام السلطنه بستاند و نهایتاً به سلطنت ایران برسد.
این موضوع بین شاهزاده و نعمت الله کاملاً محرمانه بود و شاهزادهی جوان و ساده لوح، با کمال خوش باوری به چلهنشینی پرداخت و جواهرات قیمتی خودش را برای عرضه به دختر شاه پریان در اختیار نعمت الله قرار داد. عاقبت نعمت الله در شب چهلم، شاهزاده را خواب کرد و با پول و ثروت فراوانی فرار کرد. شیخعلی میرزا هرچه برای دستگیری او تلاش کرد، موفق نشد.
این قصه به گوش فتحعلی شاه و شاهزادههای قاجار رسید و مدتها نقل مجالس بود. یکی از دلایلی که فتحعلی شاه بعدها چند جاسوس و ناظر بر شیخعلی میرزا قرار داد، همین ماجرای ساده لوحی او بود.
بعد از درگذشت فتحعلی شاه، محمدعلی شاه روی کار آمد. او مدتی بعد شیخعلی میرزا را عزل کرد و با تعدادی دیگر از برادران شیخعلی میرزا به قلعهی اردبیل فرستاد و در آن قلعه حصر خانگی کرد. شیخعلی میرزا تا سال 1262 هجری قمری زنده بود و در آن قلعه صاحب فرزندی به نام «صادق میرزا» شد. صادق میرزا بعدها به ملایر آمد و به «هالوصادق خان» معروف شد (هالو کلمهای لری به معنای دایی است). حدود پنجاه سال بعد وقتی مظفرالدین شاه به ملایر رفت، هالوصادق خان را در صف استقبال کنندگان دید. از او پرسید:«شما فرزند کدام یک از زنهای شیخعلی میرزا هستی؟» هالوصادق خان جواب داد: «دختر شاه پریان»!
منبع:
ابراهیم صفایی، تاریخ ملایر، چاپ شرق، ص 49 و 50.
«شیخعلی میرزا حاکم ملایر و عروسی او با دختر شاه پریان» (نمایشی در پنج پرده)، شمارهی اول «تئاتر»، ربیع الاول 1326.
ملایر 50 سال پیش چگونه بود؟
/در تاریخ ملایر/توسط سیدامیر موسویدر اطلاعات سرشماری سال 1335 و کتاب «ملایر و مردم آن» که در سال 1348 منتشر شده است، با اطلاعات جالبی دربارهی ملایر آن دوران بر میخوریم که توصیفی از ملایر در حوالی نیم قرن پیش است.
از جمله اینکه ملایر با حدود 21 هزارنفر جمعیت، دارای 4396 واحد مسکونی است. در تمام شهر فقط 82 ساختمان آجری وجود دارد که عمدتاً در اطراف پارک سیفیه قرار دارند. بقیهی خانهها هم از خشت و آجر یا خشت خام ساخته شده اند. مسیر ملایر به همدان و بروجرد آسفالت است اما مسیر ملایر به اراک هنوز آسفالت نشده است.
در ملایر 12 دبستان و 3 دبیرستان پسرانه و 5 دبستان و یک دبیرستان دخترانه وجود دارد. مجموعاً هم فقط 50 درصد مردان و 20 درصد زنان سواد دارند. یک سوم دختران در سن 15 تا 19 سالگی و مابقی نهایتاً تا سن 24 سالگی ازدواج میکنند.
ابراهیم صفایی در کتاب «تاریخ ملایر» که در سال 1339 منتشر شده است، مینویسد: «بیشتر دههای ملایر خرده مالک هستند. مالک عمده در ملایر خیلی کم است و اغلب در طهران زندگی میکنند و هدف عمدهی آنها بهرهبرداری از دسترنج دهقانان محروم و گرسنهی ملایر است. محصول عمدهی ملایر انگور، گندم، جو، ذرت، بادام و گردو است. اقسام میوهها در ملایر فراوان است، اما از نوع مرغوب آن نیست. در ملایر نوعی خربزه به عمل میآید که به «میرپنجی» معروف است. این خربزه در پاییز به دست میآید و بسیار لطیف و شیرین است. نصف پوست آن سبز و نصف پوستش سفید است. پوست آن به نازکی کاغذ است و در هیچ کجای ایران نظیر ندارد. صادرات ملایر هم کشمش، باسلق، چوب، فرش، بادام، گردو، گندم، جو، پوست، پشم و کتیرا است».
ضمناً از توضیحات او در مییابیم که در آن زمان، ملایر دارای یک کارخانهی قوی برق، یک کارخانهی یخ مصنوعی (تولید یخ) ، یک کارخانهی کبریتسازی با نام «کبریت فرشته»، یک کارخانهی چوببری، چند آسیاب جدید، چند کارخانهی صابونپزی، چهار کارخانهی مخصوص خشکبار، چند کارگاه فرشبافی، یک چاپخانه و یک کارخانهی مشروب سازی به نام «شرکت باده» (احتمالاً از انگور ملایر) بوده است. دو بیمارستان هم با نامهای «سیفیه» و «فخریه» در ملایر مشغول به کار بودهاند.
منابع:
ابراهیم صفایی، تاریخ ملایر، چاپ شرق، ص10، 11 و 13.
جواد جعفری، ملایر و مردم آن، چاپخانهی چهر، 1348 شمسی، ص28، 53 و 54.
خانوادههای قدیمی ملایر
/در تاریخ ملایر/توسط سیدامیر موسویدر سال 1224 قمری (یعنی بیش از دویست سال پیش)، شاهزاده شیخعلی میرزا به دستور فتحعلی شاه، رهسپار ملایر شد و به عنوان حاکم ملایر و تویسرکان (دولت آباد) در این منطقه مستقر شد.
□ طوایفی که در آن زمان در این منطقه ساکن بودند به شرح زیر است:
زندیه، شاملو، ترکمان، شیرعلیخان، حاج جعفرخان و مردم دهکدهی چوبین.
□ خانوادههای زیر مقارن ورود شیخعلی میرزا در دولت آباد ملایر ساکن شدند:
مصدقی، ناظمی،تاجبخش
□ یکی دیگر از خانوادههای قدیمی ملایر خانوادهی عضدی است که از نسل شاهزاده سیف الدوله فرزند عضدالسلطان پسر فتحعلی شاه هستند.
□ خانوادههای زیر نیز مدتی بعد در روزگار محمدشاه و ناصرالدین شاه، از شهرهای دیگر مانند نهاوند، تویسرکان، فراهان، خوانسار و اصفهان به ملایر مهاجرت کردند و به تدریج صاحب نفوذ شدند:
فتاحی، میرشاهی، خوانساری، میرکمالی، کشاورزیان، کتیرایی، مدنی و محمدی.
منبع: جواد جعفری، ملایر و مردم آن، چاپخانهی چهر، 1348 شمسی، ص7 و 8.